میخوام بخوابم و امیدوارم دوباره خواب اینو نبینم که بهم اعتماد نمیشه، کاری بهم سپرده نمیشه، و یه جسم خارجی به حساب میام.
میخوام بخوابم و امیدوارم دوباره خواب اینو نبینم که بهم اعتماد نمیشه، کاری بهم سپرده نمیشه، و یه جسم خارجی به حساب میام.
همونطور که زن کالا نیست انرژی زنانه هم به معنی پرزنت کردن کالا نیست دوست دارم حضورم اینو نشون بده. زندگیم این رنگ رو بده.
مسئله اینه که من میخوام و سعی میکنم که آدما رو با تکرفتارشون قضاوت نکنم. اما همیشه کار آسونی نیست. و بعضی روزا از همیشه
۲۴ سالمه دانشگاه داره تموم میشه. کم کم خلوت تر میشم و به این فکر میکنم که واقعا چه کاره میخوام بشم؟ همون چیزی که
احساس میکنم چیز بزرگی از من گرفته شده. و بجاش ، اتفاق بهتری هنوز برام نیوفتاده. خیلی خیلی خیلی ترسناکه. خیلی ترسناکه که دیگه دوست
خدایا من دارم فکرای خیلی ترسناکی درباره رزیدنتی میکنم. بیا خودت فرمون زندگیمو بگیر دستت تا یکاری نکردم بقیهی عمرم هم پشیمونی بشه.
من امشب خیلی به آجیم افتخار کردم :’) دوست داشتم به دیتیل پیش کسی تعریف کنم. اما فعلا قسمت نیست. فقط اینجا بنویسم که ،
چند وقت پیش، سرم شلوغ بود و استرس یه کاری هم داشتم که همه چی درست پیش بره. تا صبح نهایت یک ساعت خوابیدم. فرداش
هروقت ساعت ۱۰ونیم ، ۱۱ میرم بخوابم. یعنی کیفیت زندگیم به هر دلیلی افت پیدا کرده. خیلی وقته هم که دلایلش به دانشگا و بیمارا